b-n

b-n

حس تو
لمس تو
دست تو دست تو
خاطره شد

عشق تو
عشق تو
یاد تو
یاد تو
اسم تو اسم تو
خاطره شد
مثل یه قصه زیبا
مثل یه خواب کوتاه
من اسمتو گذاشتم
قشنگترین اشتباه
بی تو هر لحظه من
شکست بی صدا بود
این خنده ها دروغه
بی تو شادی کجا بود
حس نوازش تو هنوز رو پوست منه
گرمیه خوب دستات منو اتیش میزنه


حس تو
لمس تو
دست تو دست تو
خاطره شد

عشق تو
عشق تو
یاد تو
یاد تو
اسم تو اسم تو
خاطره شد
روزهای شادیو عشق حیف که چه زود میگذره
از قصه منو تو چی موند بجز خاطره
یه قاب عکس خالی زیر پا هی له میشه
یه پنجره که هر گز به جایی باز نمیشه
گرفته هر ستاره فانوس عشق به راهت
نرفت از یاد آینه
هنوز رنگ نگاهت


رفتی تو از زندگیم انگار که یک خواب بودی
تو لحظه های عمرم افسوس که کمیاب بودی
می دونستم از اول این رسم زندگی نیست
خوشبختیها زود گذشت هر گز همیشگی نیست
بدنبال یه رویا که دست نیافتنی بود
میدونستم از اول قلبم شکستنی بود
مثل یه قصه زیبا
مثل یه خواب کوتاه
من اسمتو گذاشتم
قشنگترین اشتباه
نظرات 2 + ارسال نظر
hajieh سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.hajieh.blogsky.com

سلام !!
نه !
هرگز شب را باور نکردم
چرا که
از فراسوهای دهلیزش به امید دریچه ای دلبسته بود...
امیدوارم همیشه وبلاگ نویسی رو ادامه بدید ...

*** شاد باشید***

[ بدون نام ] دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 ق.ظ

امروزه دارویی جز عشق که ذات درد است پیدا نکردم چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرحم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد