دل به دلت میدم هر طور که خواهی چرا ازم گذشتی از رو خودخواهی ساختی برام یه قفس گذاشتی منو بی نفس
..... واسم یه قفس گذاشتی منو بی نفس گذاشتیچرا از من گذشتی میتونستی منو راحت ببخشی .........
دربدره توهم ای نامهربون چرا بردی منو از یاد تو آسون
بردی از یاد منو ای غریبه اشنا کردی منو فقط با گریه
دلم میخواد یه چیزیرو بدونی نه عاشقی نه مهربونی
حالا بیار عکسامو اگه میتونی تا تموم شه این عشقه پنهونی
خل بودم دادم دل بهت به آسونی ول کردی منو گذاشتی منو با پریشونی
تو که میدونستی منمو کلی داغونی چرا چنین کردی با قلبه بیزبونی
فکر نکردی بشم به این حیرونی ندونستی بازی کردی با قلبه یه جونی
دیگه قلبتو بردار برو ای بی وفا کاری میکنم که منو نبینی حتی تورویا دل به تو دادمو بردی از یادم عاقبت بر دامه مرگ افتادم
میخوام فراموشت کنم
نپرس چرا
ترو خدا نپرس
دیگه خسته شدم
از چی خسته شدم؟
واقعا میخوای بدونی؟
از گریه های شبانه
از بی تو توی اطاق تاریک گریه کردن
از صبح تا شب به تو فکر کردن
از گریه های بی صدا
از اینکه صبح تا شب خیالم با تو حرف بزنم
از اینکه روزی هزار بار به خاطره تو بمیرمو زنده بشم
از اینکه تو خیابون یهو میبینم تو رو باهات حرف میزنم.ولی یهو میبینم
من بین صد ها ماشین هستم و داشتم با اونا حرف میدم
از اینکه عکس تورو صبح تا شب میبینم ولی سیر نمیشم
آره من عاشق تو بودم
باورت میشه؟
ولی تو عاشق من نبودی
یه توصیه میکنم بهت : هیچوقت عاشق نشو
هیچوقت دیوانه و مجنون کسی نشو
میدونی چرا؟
چون تازه میشی مثل من
گاهی وقتا میبینم که اومده
نکنه بازم دارم خواب میبینم
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم میخواست دیگه عاشق نباشم
شاید خدا منو ساخته تا غم تورو بخرم
هر عشقی میمیرد***خاموشی میگیرد
عشق تو نمیمیرد!!!
باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد