b-n

b-n






تنها ترین مردم به دوشم کوله باره غم
از غمها لبریزم
کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
من قصه ی دردم . تنها ی شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندی از همه دنیا برای من
آن شانه های نازک تو تکیه گاه من
تنها تو هستی در تمام لحظه های من
تنها تو ماندی جز خدای من برای من
آه ای هستی من . شور مستی من
بر چین اشک مرا برچین
هستی می گذرد . مستی می گذرد
بنشین پیش دلم . بنشین

از ازل خالم زد رقم با تو. نقش تقدیر است
خود تو می دانی . با تو می مانم . بی تو می میرم


آه ای هستی من . شور مستی من
بر چین اشک مرا برچین
هستی می گذرد . مستی می گذرد
بنشین پیش دلم . بنشین

از ازل خواند زجر و غم با تو . نقش تقدیر است
خود تو می دانی . با تو می مانم . بی تو می میرم

عاشق ترین مردم که می میرم برای تو
ای وای اگر باشد به تو عاشق خدای تو
من قصه ی دردم . تنها ی شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندی از همه دنیا برای من
آن شانه های نازک تو تکیه گاه من
تنها تو هستی ذر تمام لحظه های من
تنها تو ماندی جز خدای من عزیز من برای من

 

من درختی خشک و خسته
غمگین تو صحرا بودم
از شکفتن من غریبه
بی خبر از دنیا بودم
شاخه خشک تن من
بر سر باد خزان بود
شبای تاریک عمرم
از ستاره بی نشان بود
تا یک روز از قلب سردم
صدای پایی شنیدم
این صدای آشنا بود
دختر بهار و دیدم
تو صدای مهربونش
صدای شکفتنم بود
فصل خاموشی تموم شد
این صدای گفتنم بود
یک روزی وقتی که اومد
من به زندگی رسیدم
ولی وقتی که یک روز رفت
به پریشونی رسیدم
بعد از این تنها و گریون
میشینم زار و پریشون
به یاد چشمای زیباش
میخورم غصه فراوون