b-n

b-n


پرنده ، همقفس ، همخونهء من
زمستون رفت و شد فصل پریدن
همین دیروز تو از این خونه رفتی
ولی از اومدن چیزی نگفتی
تو را در حنجره یک دشت آواز
تو را در سر هوای خوب پرواز
من اینجا خسته و غمگین و تنهام
نمیدونم که می مونم تا فردا
چی میشد اون هوای برفی و سرد
تو رو راهی به این خونه نمیکرد
بهار کاغذین خونهء من
تو رو راضی نکرد آخر به موندن
من عادت میکنم با درد تازه
جدایی شاید از من من بسازه
دلم تنگه دلم تنگه برایت
نگاهم با نگاهت داشت عادت
تو اونجا با گلای رنگارنگی
من اینجا پشت دیوارای سنگی
تو با جنگل تو با دریا تو با کوه
منو اندازه ی یه فصله اندوه
من عادت میکنم با درد تازه
جدایی شاید از من من بسازه
دلم تنگه دلم تنگه برایت
نگاهم با نگاهت داشت عادت

پس از تو مردنه من___سر خوردنو جون کندنه من

میمیرم تا تو بری از باوره من ____ گندیده دیگه بیتو این تن

وای از عشقه خدادادیه این تن ____ نازنین تو فقط کردی بدی با من

نازنین از تو چه پنهون که دلم _____ در بدره تو این قافله ام

مونده بود با تو این دل ای نامهربون ____ میبرم از یاد تورو این خط این نشون